سوا (قسمت چهارم)

از آموزه‌های سوامی شیواناندا ساراسواتی

16

زندگی‌نامة ماهاتما گاندی را مطالعه کنید. او هیچ‌وقت میان سوای بی‌اهمیت و کار موقرانه تفاوتی نمی‌گذاشت. زیرورو کردن زباله‌ها و تمیز کردن دستشویی برای او عالی‌ترین یوگا و عالی‌ترین نیایش بود. این «من» کوچک واهی را با همه نوع سوایی نابود کرده بود.

 

بسیاری از کسانی که تحصیلات عالی داشتند به اشرام او می‌رفتند تا زیر نظرش یوگا یاد بگیرند. فکر می‌کردند گاندی‌جی یوگا را به طرز اسرارآمیزی در اتاقی اختصاصی به آنها می‌آموزد و درس‌هایی از پرانایاما، مراقبه، تجرید، برانگیختن کندالینی و مانند آن را یاد می‌دهد. وقتی همان ابتدا تمیز کردن دستشویی به آنها واگذار می‌شد دلسرد می‌شدند و فوری از اشرام می‌رفتند.

گاندی‌جی خودش کفش‌هایش را تعمیر می‌کرد. او سابقاً آرد درست می‌کرد و وقتی دیگران نمی‌توانستند مقدار تعیین‌شده برای آن روزشان را آرد کنند کار آنها را نیز به دوش می‌گرفت. وقتی شخص تحصیل‌کرده‌ای که تازه به اشرام آمده بود از کار آرد کردن خجالت می‌کشید خود گاندی‌جی آن کار را جلوی رویش انجام می‌داد و آن شخص کارش را از روز بعد با رغبت تمام پی می‌گرفت.

***

17

بسیاری از کارهای شما ممکن است در ابتدا خودخواهانه باشد اما مهم نیست. نباید از این بابت دلسرد باشید. کم‌کم وقتی خلوصتان افزایش می‌یابد بعضی اعمالتان فداکارانه می‌شود. در بلندمدت تمام اعمالتان فداکارانه می‌شود. اگر دو سال در زمینة سوا جدی کار کنید، آن وقت از هر صد کار، پنج کارتان فداکارانه و نود و پنج کار دیگر خودخواهانه است. بعد از چند سال کوشش مداوم پنجاه کار از صد کارتان فداکارانه خواهد بود. آن زمان خوب خواهد رسید که تمام کارهایتان فداکارانه و خالص است. این آرمان را هر روز پیش رویتان داشته باشید.

با توانی خستگی‌ناپذیری و صبورانه کار کنید. لازم است ذهن قدیمی و پر از خودخواهی‌تان را خراب کنید و ذهنی جدید و فداکار بسازید. بی‌شک کار شاقی است و کوشش و تلاشی همیشگی با شکیبایی مداوم و ارادة محکم می‌طلبد. خدمت کنید، عشق بورزید، بخشش کنید. برای خدمت به دیگران زندگی کنید.

کارهای شگرف و بزرگوارانة بودا، شانکارا و دیگران را ببینید. آیا ذره‌ای انگیزة خودخواهانه می‌توانید به اعمالشان نسبت دهید؟ آنها برای خدمت به دیگران زندگی می‌کردند. این گونه فکر کنید که «تمام جهان خانة من است و از ذهن، حواس، پرانا و بدنم در جایگاه وسیله‌ای برای بهروزی دنیا استفاده می‌کنم.»

***

18

همدلی بیشتر با دیگران و کمتر با خودمان و مهار طبیعت خودخواهانه‌مان، کمال طبیعت انسان را می‌سازد. هیچ‌کس در این دنیا به‌طور کامل مستقل نیست. ما همه نیازمند یاری دیگرانیم. شما در جامعه زندگی می‌کنید تا کمک متقابل و تعهدهای دوجانبه بگیرید و بدهید. خوراک، پوشاک، سلامتی، حفاظت از آسیب‌ها، لذت از آسایش و خوشی‌های زندگی، همة اینها را مدیون یاری دیگران هستید. پس خیراندیش باشید. دوستدار بشریت باشید. فرد خیراندیش از شادی و سعادت همسایه‌اش و هرکس دیگری به وجد می‌آید. برای انجام کارهای خوب منتظر شرایط فوق‌العاده نباشید. سعی کنید از موقعیت‌های معمولی بهره ببرید.

***

19

مهم نیست درک ایجاد شود یا نشود. تمام تلاشتان را بکنید که برای خدمت به دیگران، خود را بهتر و کامل کنید. همة موجودات را خدا ببینید. اگر تصورتان از خدا این است که او همه را فرا گرفته است پس چرا او را در همة مخلوقات نمی‌توانید ببینید؟ چه چیز باعث می‌شود در تبدیل باورتان به عمل تردید کنید؟ مجبور خواهید بود از چنین عقایدی که خدا فقط پشت درهای بسته و چشمان بسته است دست بردارید. ابتدا هنگام خدمت، حضورش را در هرکس و هرچیز حس کنید. بعد ببینید که خداوند به ارادة خود به حفره‌های قلبتان می‌تابد یا نمی‌تابد.

وقتی هنوز قلب از ناپاکی‌ها رها نشده است و فطرت درون از پسمانده‌هایش خلاصی نیافته است چگونه ممکن است تجربة معنوی سراغ شما بیاید؟ ابتدا با خدمت فداکارانه و از روی خلوص خودپسندی، خشم، تنفر و طمع را ریشه‌کن کنید. حتی اگر بتوانید به ده نفر کمی خوبی کنید، اگر موفق شوید یک ویژگی بد را کامل از میان ببرید و یک خصلت نیکو به تمام و کمال ایجاد کنید مطمئن باشید که زندگی‌تان بی‌فایده نبوده است. حتی به همین جا هم از هر یک میلیون نفر به‌ندرت ده نفر می‌رسند. چه می‌شود اگر به سامادهی و خودادراکی دست پیدا نکنید؟ خود را با دل و جان وقف سوا کنید.

***

20

ذهن چنان شکل گرفته است که به هیچ نوع کار بدون اجر یا مزدی نمی‌تواند فکر کند. دلیلش بی‌قراری است؛ فطرت انسان همیشه این‌گونه است. وقتی قوة تشخیص، ظهور پیدا می‌کند، وقتی ذهن از ساتوا یا خلوص بیشتری پر می‌شود این فطرت آهسته تغییر می‌یابد و روحیة ازخودگذشتگی کم‌کم نفوذ می‌کند.

بی‌قراری موجب خودخواهی و وابستگی می‌شود. فرد خودخواه قلب گشاده‌ای ندارد. بدون آرمان، تنگ‌نظر و پر از طمع است. او کار و پول را می‌سنجد که متناسب باشند و نمی‌تواند کمی کار اضافه انجام دهد. می‌توان او را به امید مزد به کار گرفت. خدمت فداکارانه برایش ناشناخته است. هیچ تصوری از خدا ندارد و نمی‌تواند زندگی فداکارانه و وسعت‌یافته‌ای را تصور کند. در شیار یا دایرة محدود و کوچکی ساکن است. دوست داشتنش تا جسم خودش و همسر و فرزندانش می‌رسد؛ تمامش همین است. سخاوت برایش ناشناخته است.

آیا وقتی برای کودک خردسالتان کاری انجام می‌دهید توقع چیزی دارید؟ به همان گونه، بدون چشم‌داشت برای دیگران کار کنید. اگر هیچ وقت در این مسیر خدمت فداکارانه، فعالیت نکرده باشید این کار شاید در ابتدا کمی شما را رنج دهد. اما بعد از اینکه بهجت خدمت فداکارانه را چشیدید هرگز نمی‌توانید ترکش کنید. تمام دنیا مال شماست. برای کسی که خودخواه نباشد تمام دنیا خداست و برای کسی که خودخواه است فقط دنیاست.

***

 ترجمة: لعیا نبی‌فر